درختان ایستاده میمیرند.........


عشق علیه السلام..........

گاهی تمام حادثه از دست میرود.........


اشارت میکند هر دم به انگشت عصا پیری...که مرگ اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا!


در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع........


جاده یعنی......غربت......


دلم برای تو تنگ است......تنگ.....میفهمی؟


زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد........


باغ بی برگی که میگوید که زیبا نیست؟


 

و عشق تنها عشق.......


خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من....ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت...!


تا توانی ساده و یکرنگ باش...قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است


تنهایی...!

دشت شب

عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم......!

نه وصل ممکن نیست....!