از این شعر تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم.....که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمیگیرد؟؟؟!
|
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود |
|
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود |
|
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان |
|
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود |
|
پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند |
|
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود |
|
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد |
|
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود |
|
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد |
|
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود |
|
حسن مه رویان مجلس گر چه دل میبرد و دین |
|
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود |
|
بر در شاهم گدایی نکتهای در کار کرد |
|
گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود |
|
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار |
|
دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود |
|
در شب قدر ار صبوحی کردهام عیبم مکن |
|
سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود |
|
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد |
|
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود |
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۸ ساعت ۹:۵ ب.ظ توسط مهتاب
|
الهی