آئین عشق بازی دنیا عوض شده است

 یوسف عوض شده است ، زلیخا عوض شده است

 سر همچنان به سجده فرو برده ام ولی

 در عشق سالهاست که فتوا عوض شده است

 خو کن به قایقت که به ساحل نمی رسیم

  خو کن که جای ساحل و دریا عوض شده است

 آن با وفا کبوتر جلدی که پر کشید

  اکنون به خانه آمده اما عوض شده است

 حق داشتی مرا نشناسی ، به هر طریق

 من همچنان همانم و دنیا عوض شده است  

**************************************************

 من به سیبی خشنودم

 و به بوییدن یک بوته ی بابونه

 من نمیخندم اگر بادکنک میترکد

 و نمیخندم اگر فلسفه ای ماه را نصف میکند

 خوب میدانم ریواس کجاست

سار کی می آید

 کبک کی میخواند

باز کی میمیرد